Flash Card - Số Đếm Tiếng Anh Đầu Tiên Cho Bé tải về miễn phí cuốn sách

Huas Espinar _uas — So...I loved this book! It was just as good as the first 4 in the series. The main character, Becky Bloomwood, is so funny, sometimes she reminds me of myself! It if course is a raging chick lit novel, but I really do recommend Kinsella's books as they are a hoot and would actually make great movies. I find myself laughing out loud at the antics of her main characters and so this book just did not disappoint!

Reema Ghassab _eema_ — The story line was a good one but it is just so drawn out and long. It really takes away from the book.

Okto Lee okto_ — This is a very interesting read. I enjoyed it for the interesting points and anecdotes it shares. I feel that I learned a lot from this book, much of which has nothing to do with social epidemics and fads. Negatively, I felt that Gladwell got too excited over points that to me were either obvious or untrue/not based on enough fact/based on his own speculation. When he made the argument that people commit crimes in areas that are already crime-ridden due to cues from the surroundings, I couldn't truly buy it. Also, I was suspicious from the getgo as to his merits for making the claims that he makes. He is not a social scientist academic, and yet he still writes about social phenomena with the end of convincing people of his argument, which is not empirically based which discredits it even further. In the end, it seems he just wanted to throw the idea down in order for the book to become a bestseller. If you think you can still appreciate the book in light of this criticism, then you should read it, because it really is an interesting book.

Catelyn Montoya cmontoyamabba3 — في الحياة كثيراً ما تنازعنا نفوسنا نحو أحلامنا الكبيرة وكثيراً أيضاً ما تحاول الحياة بإحباطتها المختلفة أن تزرع فينا الرغبة في الإستسلام لصعوباتها وقلقها والركون لهمومها . هذه الرواية المعطرة برائحة الشرق الجميلة ، فيها من روح الأندلس وتاريخها المدهش فيها نسمات حياة من أرض الكنانة بكل مافيها من صورٍ رائعةٍ للحياة الأجمل تشعر وأنت تقرأها أنكَ تحلق في الكون ، تنتقل بين أرضٍ وأرض بين حضارةٍ وأخرى بين روحٍ وروح بين فكرٍ وفكر تشعرُ أنكَ سافرت عميقاً بإتجاه أعماقكَ تبدأ في تحسس أحلامكَ المكبوتة داخلكَ لسنين تنفض عن نفسكَ غبار الزمن وتحاول أن تصغي بحب لصوت أعماقكَ لتعاهد نفسكَ أخيراً : مهما كان لن أفقد الثقة في رحمةِ الله عزوجل لن أفقد شرعية أحلامي ولن أقف في منتصف الطريق فقط لأني عثرت على اشياء رائعة لم أكن أتوقع أن أحصل عليها ، بل سأواصل السير بخطى واثقة بإتجاه أحلامي وبذلك لن أفقد دفء تلك الأشياء الرائعة التي قابلتها ولن أفقد حلم حاربت لأجله طويلاً ... نحتاج للإصغاء لأنفسنا أكثر بحق نحتاج أن نكون أفضل أصدقاء لأنفسنا

Eko Febrilianto ekofebri — خواندن اثار هوارد فاست کمک می کند تا تاریخ آمریکا را به گونه ای دیگر، از درون آینه ی ادبیات بشناسیم. اگرچه نه به آن دقت و جزئیات که تاریخ یک قرن فرانسه را می شود از طریق خواندن آثار بالزاک شناخت، با این همه هوارد فاست یک آمریکایی ست که با همه ی دید انتقادی نسبت به فرهنگ و تاریخ ملتش، هم چنان دلسوز مردم و میهن خود باقی مانده است. مهاجران را باجلان فرخی ترجمه کرده و انتشارات اساطیر در 1371 منتشر کرده است. نسل دوم را به فارسی ندیده ام. با وجودی که در برابر دیگر آثار هوارد فاست آنچنان درخشش ندارد، اما کم اثری نیست و مهر روایت های هوارد فاست را بر خود دارد، با وصف شیرینی از شخصیت ها و شرایط اجتماعی و چگونگی زندگی آمریکاییان ساده دل ... "آخرین مرز" هوارد فاست، وصف شایان ها در جامعه ی آمریکاست؛ “غائله تمام شد" اما به راستی تمام نشده. وقتی 140 سرخپوست گرفتار به اردوگاه برده می شوند، تازه پایان یک آغاز است. آغازی برای از میان بردن یک فرهنگ، قتل هزاران نفر از یک ملیت که در سراسر زمینی پر از خون و اشک، در سرزمین خود هم از حق انتخاب گور محروم اند. (ص( 246 وقتی افسر فرمانده به سه رهبر “شایان" می گوید باید به جنوب بروند، پاسخ می دهند “یک شایان دستگیر شده، یک شایان مرده است. آنها مایل نیستند به جنوب بروند و…” دلم نمی خواست به سطر بعدی بروم، نمی خواستم بدانم چه می شود. می خواستم با این “شایان"های دستگیر شده بمانم. افسر به مترجم می گوید “غلط می کنند بر نمی گردند" مترجم که خود از شایان هاست، مکث می کند، به راستی باید این جمله را ترجمه کند؟ فاست وصف می کند شایان ها چگونه ایستاده بودند. آنها دیگر “گرگ کوچک"، “چاقوی کند "و "ابر راه رونده" نیستند، تنها سه “شایان" دستگیر شده اند، سه موجود شکسته شده با پاره جل هایی بر دوششان در زمستانی که استخوان می ترکاند، در دفتر سروان که از آتش بخاری گرم است، ایستاده اند. سه سایه ی بی نام که گوشه ای از اتاق را پر کرده اند. آنها که قبیله ای داشتند، با مردمانی و سرزمینی از خود که زیر پای “پونی"هاشان تخت سلیمان بود، اینک سه جنبنده ی بی نام اند، سه از دست رفته، سه شکست خورده که همه ی حیثیت و شرافتشان بر باد رفته، و هم چنان از جانب افسران و سربازان متجاوز “وحشی ها" خوانده می شوند. شاید این وحشی ها از خود می پرسند؛ خداوندا، مرز بین تمدن و وحش کجاست؟ مرز میان گرسنه ای آواره در سرزمین خود که زیر سایه ی چتری از آخرین مدل هواپیماهای بمب افکن مبهوت ایستاده است! فاست در ابتدای کتاب از پدرش تشکر می کند که سفارش کرده؛ “آمریکای گذشته و آمریکای فعلی را دوست بدارد". شایان های معاصر، خوب می دانند چرا مراکز گرسنگی، بیماری، درد، فقر، وحشت و تروردر سرزمین آنها مستقر شده. اسلحه ها را متمدین دموکرات می سازند تا “تروریست ها" را روی منابع زیر زمینی شان خفه کنند. Reading Howard Fast helps to read American history with a reflection from the literature. No matter how critically Fast faces American society, he loves his father land, his culture and his nation, deeply and respectfully. تام پین روایتی ست از صدها حکایت، از جنگ های داخلی و استقلال آمریکا و آنچه به انقلاب آمریکا معروف است و... در ابتدای کتاب جملاتی از بنجامین راش آمده که: هیچ چیز مبتذل تر از درآمیختن مبحث انقلاب آمریکا با جنگ های استقلال آمریکا نیست. جنگ استقلال آمریکا به پایان رسیده اما تنها پرده ی نخستین نمایش بزرگ "انقلاب آمریکا" تمام شده است. تام پین را حسن کامشاد به فارسی برگردانده و انتشارات خوارزمی در 1353 منتشر کرده است.