Dữ liệu người dùng, đánh giá và đề xuất cho sách
Sách được viết bởi Bởi: Mặc Mặc An Nhiên
Andrea always knew she was different from her sisters. Unlike the other princesses who were content studying to be a lady with her mother, the queen, Andrea longed to become a squire and serve in the army. When she turns fourteen (17 in Earth years), her father ends her dream and sentences her to lady lessons with her mother. As Andrea struggles with her new life, her longing to be more overwhelms her. One night after fleeing her father's palace Andrea stumbles upon a gateway to another world (Earth) and learns how different life could be. When she returns to her world, however, everything begins to crumble as her kingdom readies for a war she may have inadvertently caused. I can't say how much I enjoyed this book. I usually don't read a lot of books with a time travel (or in this case world traveling) element. I can say I was honestly surprised by how smoothly this story flowed between the two worlds and how intricate the history was. Andrea's character is really what drives you through this novel. You have a smart, strong willed young woman who wants more from life than what her parents seek for her. Her story draws you in, and you find yourself eagerly flipping pages to find out what will happen next in the story. Her sadness will tug at your heartstrings and her happiness will leave you with a big smile on your face. While the other characters aren't as well fleshed out as Andrea, this isn't a problem as you spend so much of your time in Andrea's head seeing things as a young woman who is absorbed in her own life will see them. The details and background stories gradually come forward as Andrea herself learns the truth. The transitions from one world to the other was smoothly done. I love how the author explained how Andrea was able to grasp the English so quickly and was pleasantly surprised when she addressed directly rather than leaving the reader to come up with their own explanations. Overall this book is a gem. A likable heroine, a riveting story, and a lot of emotion. I want more like this! I loved it! Cautions for sensitive readers: Some violence, but otherwise a clean read.
Sách được viết bởi Bởi: Jacqueline Burchum
I like the 4 stories in one format - the little bit of the plot that is the same in all four is not a hindrance to enjoyment because all the stories go on to spin in such different directions. I actually liked all the stories in this anthology, but then I am a sucker for reunion stories.
Sách được viết bởi Bởi: Harriet Matsaert
شب یک شب دو شاهکاری است که هیچ گاه درک نشد. به گمانام خیلی پیشتر از زمان خود بود. شاید همین حالا هم درکاش برای ما سخت باشد. شب یک شب دو اولین و یگانه اثر داستانی ایرانی است که قداست تن را در عشق ارزش میگزارد. سیستم روایت به شکل نامه و یادآوری خاطراتی که آنها را با فعل زمان حال روایت میکند بذیع و تازه است. افسوس که این کتاب را فقط میتوانید از بازار سیاه کتاب تهیه کنید. اما تهیه کنید و بخوانید. یک عاشقانهی خشمآگین سپینود ناجیان آشوب، عشق، تن، فاجعه، تقدیر دیرزمانی نیست که کتابخوانهای ایرانی به خواندن رمانهای لویی فردینان سلین روی آوردهاند و از عصیانهای او و زبان تند و صریحاش، در مرگ قسطی و سفر به انتهای شب، لذت میبرند. غافل از اینکه در چند قدمی خودمان، شاید در همین میدان انقلاب، قبرستان کتابهای قدیمی؛ کتابی فروخته میشود که نه تنها دستکمی از کارهای سلین ندارد، بلکه برای خوانندهی ایرانی که میل به بیواسطه خواندن دارد، دلچسبتر هم هست. یافتن و در دست گرفتن این کتاب خود داستان عجیبی دارد. میگویند حدود پانصد نسخه در انباری، که متعلق به ناشر این کتاب - سازمان چاپ و پخش پنجاه و یک - بوده و بعد از انقلاب تعطیل شده، ده پانزده سالی خاک خورده و خیلی اتفاقی توسط مستاجر یا خریدار بعدی انبار، روی اشیاء دیگر ابتیاع شده و هیچکدام ندانستهاند که چه گنجینهای را دست به دست میکنند و هنگامی که این کتاب را توی بازار کتاب دست دوم «ریختهاند»، بعضی موفق شدهاند این شاهکار را با قیمت هزار و پانصد تومان و نه دست دوم، بسیار تمیزهم بخرند! البته حالا قیمت آن چیزی حول و حوش ده تا دوازده هزار تومان است که برای خوانندهی جدی ادبیات ایران مبلغ چندان گزافی هم نیست. شما هنوز نمیدانید این زن که از توی قاب روی جلد کتاب بهتان خیره شده کیست؟ زیبا نیست، یعنی خیلی زیبا نیست. بیشتر گیراست تا زیبا. خسته است. چشمهایش خستهاند. لبخندش از سر شادی نیست. لبخندی زورچپان که دوخط عمیق از پرههای بینی تا گوشهی لب روی صورتاش کاشته. مثل یک زن کارمند، موهای ساده و حتا کمی نامرتب دارد. زیر چشمهایش حلقهی خاکستریای است که حتمن از نوری نیست که از سمت راستِ صورتاش تاباندهاند؛ بیشتر از بیخوابی و خستهگی برمیآید. انتهای حلقهی مویاش که تا گردن میرسد، نوشته است:«بهمن فرسی». زیر گردناش بالای سینه، بزرگتر نوشته است: «شب یک شب دو». گفتن اینها شاید زیاد ربطی به تحلیل یک داستان یا رمان نداشته باشد. اما این شاید واکنش طبیعی چند نفری بود که این کتاب را خوانده بودند. یعنی بعد از پایان کتاب، وقتی ورقها بسته شدند جلد کتاب را ساعتها خیره شدند و همه کمابیش این سئوال را کردند: «این بیبی است؟». رمان «شب یک شب دو» تنها درشکل ظاهری کتاب هویت نمییابد. شاید هویت اصلی این رمان نه چندان کوتاه(نزدیک به دویست و چهل و پنج صفحه) بیشتر در فرم روایت رمان باشد. روایتی که مبتنی بر سنتِ حالا فراوان شدهی خواندن نامه، یا نامهنگاری است. اما باز در نوع خود یگانه است. چرا که زمان داستان، زمانی است در آیندهای دورتر از زمان نگارش نامهها، که زاوش ایزدان، راوی و عاشق بیبی، نامههای چندین سال قبلتر بیبی را به خودش، بدون هیچ ترتیبی میخواند و همانجا میسوزاند. “شب یک شب دو» شاید طول زمانیای دارد برابر ده دقیقه یا کمی بیشتر(مگر خواندن و سوزاندن چند نامه چقدر زمان میبرد؟). فرم روایت از اینجا ساخته میشود که زاوش هنگام خواندن نامهها ضمیر «من» را که دال بر بیبی است، به تو برمیگرداند.(یعنی بیبی نوشته است:«زاوش عزیزم، امیدوارم حالت خوب باشد» و زاوش هنگام خواندن، آن چیزی که در رمان جلوی خواننده است، میخواند«زاوش عزیزت، امیدواری حالم خوب باشد») و اینگونه متن نامهها در گیومه میآیند. خط روایتِ موازیای که پا به پای خواندن نامهها میآید، اظهار نظرهای زاوش است، در همان زمان حال روایت، که با یک خط فاصله مشخص میشود. گویی دیالوگی است که خطاباش خود بیبی است. یعنی مخاطب دارد. و خط دیگر روایت، که در قلاب آورده شده، نقل گذشتهها است یا یادآوری خاطرات که آن هم به موازات دو خط دیگر روایت حرکت میکند. «شب یک شب دو» یک فرآیند ذهنی است. ترفند بهمن فرسی در جابهجایی و گسستهای زمانی دلخواهاش برای روایت این داستان، به گونهای اتفاقی است؛ زاوش ایزدان نامهای را برمیدارد(این گسست زمانی درست مانند بههم ریختهگی زمان در سینمای معاصری است که سردمدار آن ایناریتو است، بیست و یک گرم، عشق سگی، بابل و...). تاریخها هیچکدام ترتیب زمانی دقیق ندارد. تاریخ نامهها به میلادی است و دورترین آنها در فصل هشتام سوزانده میشود که تاریخ هفت/پنج/شصت و سه دارد و جملهی پایینترش حدود آغاز این آشنایی را معلوم میکند. -«یک تابستان، یک پاییز، یک ماه از زمستان، پانزده روز خلاء ویرانگر و هیجان سیاه که ساعتهایش به بلندی سال بود، همه گذشت.»(ص 50) با حساب سرانگشتی میشود حساب کرد که بی بی و زاوش ارتباطشان از نه-مین ماه سال هزار و نهصد و شصت و دو آغاز شده و تقریبن تا آخرین نامه که تاریخ ِ چهار/هفت/شصت و نه را بر پیشانی دارد، حدود هفت سال بوده. چرا این مقدار اهمیت دارد؟ نمیدانم. اما برای نویسنده مهم است. بهتر است بگوییم برای زاوش اهمیت دارد. شاید چون با سوزاندن همهی آن نامهها کیفیت ارتباط یا ماجرای آدمی مثل زاوش ایزدان از بین میرود. نویسنده انگار دارد مدرک جمع میکند. انگار گزارشی مینویسد و میترسد کوچکترین ادلهاش نابود شوند زودتر از آنکه ثبت شوند. راستی زاوشی که نویسنده است و بازینویس، آیا بعد از سوزاندن نامهها دارد شرح ماوقع را مینویسد؟ یا برای کسی تعریف میکند؟ چرا فکر کردن به بهانهی روایت این رمان این قدر بیاهمیت میشود؟ چون جاهایی نویسنده و راوی همپوش میشوند؟ این که کیفیتی است بسیار طبیعی. عشق، تن شاید در دستهبندیهای رایج ادبی، این رمان میان ادبیات اروتیک و ادبیات عاشقانه معلق باشد. اما فارغ از این دستهبندیهای مرسوم، نمیتوان کتمان کرد که نگاه فرسی به عشق با تن آمیخته است. -«ما برهنه شدیم و آغاز کردیم. میان من و تو وقتی برهنه نیستیم[،:] همه چیز ساکن است. وقتی برهنه آغاز میکنیم، بعدا میتوانیم پوشانندهترین پوشاکمان را بپوشیم و مطمئن باشیم که جریان برقرار است و همه چیز ادامه دارد. دیگران دو اشکال دارند. آنها پوشیده آغاز میکنند، سالها پوشیده ادامه میدهند، و همین که برهنه میشوند همه چیز تمام میشود. یا این که برهنه آغاز میکنند، اما آغازی میانشان روی نمیدهد. آن وقت هرکس لباس خود را میپوشد و هر کدام به راه خود میروند.»(ص46) این نگاه، در زمانهی خود بسیار سنت شکن است(سال 1353). نگاهی که شاید تکفیر میشده. جالب اینجاست که به هیچ عنوان لطمهای به تقدس عشق وارد نمیکند و چه بسا زیبایی آن را دو چندان میکند. بهمن فرسی به هیچ وجه قصد فریب مخاطباش را ندارد. او را با دروغهای مقدس دلخوش نمیکند. عشق واقعی را به او میآموزد. او را بر ترسهایش چیره میکند. «شب یک شب دو»، یک دنیای واقعی را پیش چشم میگذارد پس چهگونه میشود در این محدوده، فرای قوانینی که خود بنیاد کرده رفتار کند. حقیقت این جاست که عشق و وصل و هجران همه واژههایی هستند که ما به ازا بیرونیای در زندگی روزمرهی انسانها دارند. تفاوت در دوغ و دوشاب است. وصل را اگر بگویی همخواب شدن دیگر نیازی به حجاب نیست. و این مشخصهی بارز «شب یک شب دو» است؛ صراحت در عین زیبایی کلام. -«من و تو، بیاختیار، مانند موجی برخاسته که باید فروبریزد، روی حوله گسترده می شویم. وقت برای برهنه شدن نداریم. تو در زیر دامن برهنه هستی. من، بی اختیار، بیفرصت، بیآرام، بی سخن، مانند آبشاری گرم در تو میریزم»(ص158) و این همآغوشی ِعشق و تن را چه زیبا به تصویر میکشد. گونهای که هیچ اعتراضی را برنمیانگیزد. آشوب (پیش از پرداختن به این بخش شاید لازم باشد مطلبی که صرفن در حد یک اعتقاد شخصی است، عنوان شود. این نگاه بسیار نازلی است که گاهی انتخاب میشود از سوی برخی برای تحلیل یا بررسی یک اثر، جدا کردن جنسیت و برجسته کردن آن. انسان مدرن و شخصیتهای مدرن در آثار هنری انسانهایی واقعی هستند با ضعفها و قدرتهایشان. و اغراق در هر کدام از این جنبهها شخصیت را باورناپذیر میسازد. زن ِفرشته-صفتی که ظاهری زیبا دارد و ذهنی بسیار پیشرو و هنرمند و روشنفکر ودر عین حال مادری نمونه و همسری فداکار و معشوقی جذاب و... آدم ِ داستانی دلبههمزنی میشود! خواه زن خواه مرد. بنابراین گویا بهتر باشد که خوانندهی حرفهای یا منتقد با کنار گذاشتن این نگاه، آثار ادبی را به دو دستهی ضد زن یا ضد مرد و امثال آن طبقهبندی نکند.) زن اثیریای که زاوش از بیبی می سازد، او را به جنونی میرساند که در مهمانی کاکاییها به اوج میرسد. ظاهر امر تشویش زاوش از محیط سطحی و ابلهانهی روشنفکری و هنری آن مهمانی است اما حضور کم رمق بیبی او را به سرحد دیوانهگی میرساند. زاوش ایزدان آدمی است صادق که حسادتاش به ژیرار، علاقهاش به حافظ... و بنابراین واکنشهای او آن قدر رو است که بفهمیم عشق به بیبی، او را به این حال و روز میرساند. گفتن اینها هیچ کدام توجیهای نیست برای واکنشهای زنانه یا مردانه. چرا که زاوش ایزدان آنقدر در بیان عقایدش صریح است که بدون تحلیل و موشکافی میتوان دریافت که نگاه مثبتی به زنان ندارد. -«آدمیزاد و طبیعت هرگز واقعا کوشش نکردند استقلال را به زن یاد بدهند. آن چندتا زنی هم که سعی کردهاند خودشان به خودشان یاد بدهند، به عوض مستقل، هرزه از کار درآمدهاند. یا اصلا بکلی مرد شدهاند. میدانی عزیزم؟ البته همهء مردم روی زمین مستقل مخفی که هستند، ولی درد، درد باز بودن، درد دزدکی زندگی نکردن است.»(ص23) این نگاه او ریشه در ضعف او دارد. برای همین هم بسیار دلنشین مینماید. زاوش قهرمانی است که از نشان دادن پاشنهی پایاش هراسی ندارد. یکی از کابوسهای او را ببینید: -«... با شتابی که در آن دیگر هویتها را تشخیص نمیدهم، پیاپی زنهای دیگری به جای تهمینه پیدا و ناپدید میشوند. بعد میبینم در فضایی بیابعاد، برهنه ایستادهام. و همهی زنها، در یک دایره، کیپ هم، برهنه بر زمین دراز کشیدهاند، و مرا در حلقهی تنگ پاهایشان محاصره کردهاند.»(ص65) اما او(زاوش) نگاه مهربان و بهتری به بقیهی آدمها هم ندارد. از این نظر شباهت زیادی بین او و شخصیتهای آثار سلین مشاهده میشود. طغیان و عصیانی که او را از جامعه میراند به سمت انزوای خودش. این انزوای خودخواسته آرامشی در او پدید میآورد که دوباره با عنصری از جنس همان آدمها به هم میریزد. این عنصر، عنصر آشوبزا است که یا باید در ذهن او نابود شود،(نمونهاش فیلیسای چاه بابل اثر رضا قاسمی است که نه به شکل فیزیکی بلکه با یک سیر بطئی در ذهن مندو نابود میشود اما آثار مخرب یا شاید سازندهاش، برجا میماند. آثاری که به کیفیت آن ارتباط بسته است نه به شخص یا به عنصر آشوبگر) یا باید به شکل فیزیکی، این چنین تلخ و دردناک مثل بیبی از بین برود؛ بماند زیر یک صندوق بار سنگینی که از چرثقیل رها شده و آن اندام نازک اثیری و شکننده له شود. ادامه: رادیو زمانهhttp://zamaaneh.com/literature/2007/05/post_293.html
Sách được viết bởi Bởi: Mộng Lý Nhàn Nhân
Anything I could say has already been said. The girls love the pigeon and they love Mo Willems. Drawings are priceless and hysterically display pigeon's desperation to drive the bus.
Sách được viết bởi Bởi: Bộ Giáo dục và Đào tạo
A fabulous book about identity and who defines the individual. Written from a boy's perspective which makes the book appealing to young teenage boys as well as girls. I kinda wish Stargirl was my best friend. Life would be entirely different if we all were friends with Stargirl.
Sách được viết bởi Bởi: Nhiều tác giả
Unfortunately, my copy is a bit flawed. The second chapter of the book has every other page in French with text and pictures from the 5th chapter interspersed in the English version. It would have been nice to have the pictures that the text was referring to throughout chapter 2. Sigh. Otherwise, it was interesting to read more about Cezanne.
Sách được viết bởi Bởi: Đoàn Tú Anh
Love how this captures the zeitgeist of Salinger's time. My favorite is the first, A Perfect Day for Bananafish. Perfectly bittersweet, and it just goes on from there. The last story, Teddy, could not better bookend these stories.
Sách được viết bởi Bởi: Nguyễn Trí
Eugenie have gotten soooo annoying. One moment she's all 'oh I'm not gentry, I'm not like you, I'm human bla bla bla' and then she's like 'ooooh I'm the all mighty powerful thorn queen, the daughter of storm king!' Seriously girl? Decide already.
Sách được viết bởi Bởi: Guo Ke
I really like Meg Cabot's "Size 14 is not Fat Either." So I checked this book out of the library. It was my mistake that the title Queen of Bable was quite literal. I didn't make it through the first cd cuz the main character was very superficial. She went on and on and on in thought and I thought, I would not want to be friends with this person. Within the first cd she talked about her major of History of Fashion at University of Michigan and going to Europe to see her boyfriend that she couldn't remember what he looked like but oh, she lost weight to look better ... and she mentions that a million times w/in the first cd. It's a pathetic character and I don't care how the plot woulda gone - supposidly she leaves this boyfriend to meet up w/ her friends in Paris just to meet another guy - I woulda ever like it. Superficialness (if that's a word) at it's core.
Sách được viết bởi Bởi:
Fascinating and incredibly well-constructed. Each of the six sections of the book are a masterful study in genre and character; more importantly, they work together so that the overall arc remains compelling.
Người dùng coi những cuốn sách này là thú vị nhất trong năm 2017-2018, ban biên tập của cổng thông tin "Thư viện Sách hướng dẫn" khuyến cáo rằng tất cả các độc giả sẽ làm quen với văn học này.